من هم چه گوارا هستم نوشته گلی ترقی
در آثار گلی ترقی که از نویسندگان حرفه ای ادبیات معاصر ایران میباشد اکثراً با دو الگوی زن: زن- کودک و زن - مادر مواجه هستیم. این دو کهن الگو که ریشه در اندیشه یونگ دارند برای اولین بار در تنها رمان منتشر شده نویسنده، «خواب زمستانی»، قابل مشاهده هستند. از آنجایی که الگو بودن به معنای خطیر و منحصر به فرد بودن میباشد پرسشی که در اینجا میخواهم مطرح نمایم این است: چکیده: در داستانهای گلی ترقی که از نویسندگان چیره دست ادبیات معاصر ایران میباشد اکثراً با دو الگوی زن: زن- کودک و زن - مادر مواجه هستیم. این دو کهن الگو که ریشه در اندیشه یونگ دارند برای اولین بار در تنها رمان منتشر شده نویسنده، «خواب زمستانی»، قابل مشاهده هستند. از آنجایی که الگو بودن به معنای خطیر و منحصر به فرد بودن میباشد پرسشی که در اینجا میخواهم مطرح نمایم این است: آیا در داستانهای قبل از خواب زمستانی که در اولین مجموعه داستان نویسنده به نام « من هم چه گوارا هستم» گرد هم آمده است نشانههای این دو الگو را میشود حس کرد؟ پرسش دومی که در این مقاله قصد دنبال کردن پاسخی برای آن را دارم مربوط میشود به خصوصات زنان این مجموعه داستان و ربط آنها به اندیشه اگزیستانسیالیستی که دغدغه خود نویسنده در ایام جوانی بوده است: اگر راوی اکثر این داستانها مرد هستند زنانی که در کنار آنان حضور دارند چه گونه زنانی هستند؟ و رابطه آنها با مضمون مرگ و زندگی و گذار زمان چی است؟
برای خرید کتاب من هم چه گوارا هستم روی عکس زیر کلیک نمایید